“صورتها و چهرههای زنان او از تابلوها بیرون آمدهاند و در میان آهنها رخ باختهاند. کبوتران او اینبار در رنگ آبی زنگاری آهنها جاویدان شدهاند. بهرام به زمین آمده است“.
ـ احمدرضا احمدی (۱۳۷۵)، نمایشگاه سرامیک و فلز در گالری، گلستان تهران*
”بهرام دبیری در ماه آذر «قوس: تیر و کمان مرداسب» و در سال ۱۳۲۹ «ببر» در شیراز بهدنیا آمد. تماشای نقشبرجستههای تختجمشید و حضور شکوهمند کتیبههای نقشرستم از خاطرات کودکی اوست. از دوازده سالگی به شکل خودانگیخته و نیاموخته نقاشی را آغاز کرد. دربارهی آن سالها مینویسد: ”در یکی از روزهای پاییز در شیراز بهدنیا آمدم. ارغوانی ارغوان را بر سر دیوار باغها به یاد دارم و گُلهای زرد بابونه را در باران. اول میخواستم شاعر باشم، بعد گیاهشناس، اما رنگ گُلها و گرمای نگاه و اندامها مرا شیفتهی نقاشی کرد. کودکیام پُر از داستانهای «مثنوی» و «شاهنامه» بود که شبها مادرم برایم میگفت. برای خوب خواندن غزل از حافظ، پدرم به من جایزه میداد. همراه خانواده به تهران آمدم. وارد دانشکدهی هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) شدم. کتابخانهی حقیرش برایم گنجی بود، بوش و بروگل را آن جا شناختم. با سیمین اکرامی که در رشتهی مجسمهسازی تحصیل میکرد، ازدواج کردم. زندگی باشکوهتر شد. روزی صدها صفحه طراحی میکردم. از صورت و دست و اندام و اشیاء. نقاشی برایم جستوجوی خودم بود“.
دبیری اولین نمایشگاهش را در گالری سپید (۱۳۴۷) برپا کرد. در این سالها با آثار نقاشی دیواری مکزیک آشنا شد. او نقاشی را بهطور حرفهای از این سالها آغاز کرد. او در این دوران عموماً از تکنیک رنگ و روغن استفاده میکرد. در سال ۱۳۵۴ نمایشگاهی از این گروه کارها در انستیتوی گوته تهران به نمایش گذاشت و بهدنبال آن کارهایش را در گالری سیحون (۱۳۵۴)، گالری نقش (۱۳۵۵) و گالری دریسی شیراز (۱۳۵۶) به نمایش گذاشت. انقلاب بر او تأثیر گذاشت. نقاشی پردههای بزرگ را آغاز کرد که دارای مضامین تاریخی و اجتماعی بود. او این دوره را دوران دوم آثار خود میداند.
در بازگشایی موزهی هنرهای معاصر تهران (۱۳۵۸) با دو پردهی بزرگ، «انقلاب» و «مزدک بامدادان» شرکت کرد و سپس در حضور مردم در باغ فردوس تهران یک پردهی بزرگ اجرا کرد. از دیگر فعالیتهای او در آن سالها به شرکت در نمایشگاه گروهی نقاشی و اجرای یک پردهی بزرگ در ارتباط با انقلاب و جنگ در موزهی هنرهای معاصر تهران (۱۳۵۹)، نقاشی دیواری در ترمینال اتوبوس خزانهی تهران (۱۳۵۹)، نمایشگاهی از پنج پرده در شورای نویسندگان و هنرمندان ایران (۱۳۵۹)، انجام سفارش یکصدوبیست کلاژ برای هتل استقلال تهران و سه نقش برجسته (۱۳۷۶) و اجرای ده پردهی بزرگ در موزهی ایران باستان در تهران (۱۳۷۹) میتوان اشاره کرد.
محسن طاهر نوکنده در تقسمبندی آثار دبیری به هنگام برگزاری نمایشگاه کارهایش در نشر نقره تهران (۱۳۶۷) اینگونه نوشته است: ”دورهی نخست آثار دبیری که تا سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ ادامه دارد، دورهی نمادگرایی است. انگار انسان نخستین، تازه به ساختار آیین مناسکی خود دست یافته است. تصور ذهنی آدمها و نوع کاربرد رنگها که پیوندی انداموار با مضامین آثارش دارد به گونهای غلیائی بیاراده و مهارناپذیر از درون، در مایههای تند رنگی، با تهاجمی از انبوه متراکم هیاکل نقشبرجستهگونه، به کاربرد مسطحوار و هموار رنگهای یکدست و یکپارچه به یاری رنگ و روغن، بر بومهای کوچک و بزرگ نشستهاند. این دوره گویاترین نمونه از ذهنیت اوست از دنیای اسطورهساز اطرافش، که با رؤیا چندان فاصله ندارد و به اجرای مناسک آیینی میماند. دورهی دوم آثار او که در سالهای ۱۳۵۷ به بعد آغاز میشود دورهای است که محیط زندگی و طبیعت اطرافش دگرگونی یافته. اگر از جنبههای صوری این آثار درگذریم، به ناچار به سرچشمههای جوشش درونی او نزدیک میشویم و ارائهی نخست آثار او را تنها با تغییر صوری شیوهی نگارگری او دوباره میشناسیم. در این دوره شگرد و مهارتهای فنی و ساختار پیچیده، مسئولیت پیامگذاری او خروشانتر و بُرندهتر است. این پردهها را میتوان با نگارههای پردهداران دورهگرد گذشتهی ایران مقایسه کرد. ”دورهی سوم آثار دبیری با طبیعت بیجان آغاز میشود. دورهای بارور و راهی تازه که برای او فرصت آموختن و آمیختن شیوههای گوناگون و تجربههای متفاوت و همزمان را فراهم میآورد. این دوره نه تنها در تجربهی شگردها و تلقی تازهای از شکل و محتوا جلوهگر است، بلکه زمان و زبان آزمایشهای تازهی اوست“.
دبیری تاکنون دهها نمایشگاه انفرادی از آثار گوناگونش در ایران و خارج از کشور برگزار کرده است از جمله: طبیعت بیجان (۱۳۶۳)؛ پردهها و مطالعات روی اساطیر (۱۳۶۴) و تکچهرهها در کارگاه شخصی (۱۳۶۵)، کانون نشر نقره (۱۳۶۷)، گالری پافر (۱۳۶۸)، نمایش خصوصی با هفتاد تابلو (۱۳۶۹)، گالری گلستان (۱۳۷۰)، نمایش خصوصی با پنجاه تابلو (۱۳۷۱)، گالری آریا (۱۳۷۲)، گالری سیحون (۱۳۷۳)، نمد در گالری گلستان (۱۳۷۴)، سرامیک و فلز در گالری گلستان (۱۳۷۵)، مرغ و خروسها در گالری گلستان (۱۳۷۷)، پشت شیشهها در گالری پاسارگاد (۱۳۷۸)، پاکتنامهها در شهر کتاب تهران (۱۳۷۸)، حشرات در گالری ۳۰ ونک (۱۳۷۹)، کتیبهها در گالری گلستان (۱۳۸۰)، کلاسیکها در گالری سیحون (۱۳۸۱)، گل و مُرغها در کاخ سعدآباد (۱۳۸۲)، کاشیها و کوزهها در گالری گلستان (۱۳۸۵)، گالری سیحون (۱۳۹۰)، گالری گلستان (۱۳۹۷)، گالری سحر بلوکی در تورنتو، کانادا (۱۴۰۰).
همچنین او از چهار دههی پیش در نمایشگاههای گروهی بسیاری شرکت کرده است از جمله: موزهی هنرهای معاصر تهران (۱۳۶۰)، دفتر سفرات فرانسه در تهران (۱۳۷۵)، دوبی (۱۳۷۸)، آرت اکسپوی نیویورک (۱۳۷۹)، ریگان سنتر واشینگتن (۱۳۷۹)، بیان تمثیلی در نقاشی نوگرای ایران در موزهی هنرهای معاصر تهران (۱۳۷۹)، توتال آرت دوبی (۱۳۸۰)، خانهی هنرمندان ایران (۱۳۸۰)، ماریباکلاب در ماریبا، اسپانیا (۱۳۸۰)، هتل میراژ در دوبی، امارات متحده (۱۳۸۱)، گالری برناک در برمن، آلمان (۱۳۸۱)، خانهی هنرمندان ایران (۱۳۸۲)، گالری مکیک در مونترال، کانادا (۱۳۸۶)، گالری طراحان آزاد (۱۳۹۷)، گالری سهراب (۱۳۹۷)، کلکسیونر آرتیبیشن (۱۳۹۸)، گالری آریا (۱۳۹۸)، گالری سروناز در شیراز (۱۳۹۸)، گالری سحر بلوکی در تورنتو، کانادا (۱۴۰۰)، آینه در آینه در موزهی هنرهای معاصر تهران (۱۴۰۰).
احمدرضا دالوند نیز دربارهی آثار دبیری چنین نوشت: ”در تکتک پردههای دبیری میتوان کرونولوژی تاریخ هنر را آنگونه که او برگزیده است، مشاهده کرد. از نقاشی غار آلتامیرا، تا آثار نقاشان چین باستان، از مینیاتورهای ایران تا بدویت نقاشی آفریقایی، از پردههای نقاشی قهوهخانهای تا رازگونگی و سمبولیسم گوگن، از شعر خطوط ماتیس تا منطق و استدلال کوبیستها، از نظم سزانوار تا روایت رؤیایی شاگال … میتوان گفت دبیری نقطهی تلاقی همهی حافظهی تصویری ماست“.
آدرس وبسایت : https://www.bahramdabiri.com
*گزیدهای از آثار بهرام دبیری، مؤسسه فرهنگی، پژوهشی چاپ و نشر نظر، چاپ نخست؛ تهران ۱۳۸۴
عکس از کیمیا رهگذار، ۱۴۰۰